tabestan.bolg.ir https://tabestan.bolg.ir bolg.ir fa bolg.ir bolg.ir شروع امتحانات از شنبه ... https://tabestan.bolg.ir/post10.php امروز بعدازظهر برمیگردم تهران، امتحاناتم از شنبه شروع میشن و تقریبا 10 روز طول میکشه. دیشب با اون حال بدم یه پیغام دریافت کردم که هم کمی حالم خوب کرد و هم دچار تردید شدم برای پذیرفتنش. دوتا پروژه بهم خورده که تقریبا یک تا دو روزه قابل انجامه، دیشب زنگ زدم مهندس ماکان و براش توضیح دادم که امتحاناتم داره شروع میشه گفت چون حرفه ای کار می کنی اول به تو پیشنهاد شد چون شرکت تمایل داشت شما انجامش بدی و پذیرشش از طرف تو کاملا اختیاریه و نگران هیچی نباش، پایان کارت 1401|4|1|3 2|42 https://tabestan.bolg.ir/post10.php انتهای شب ... https://tabestan.bolg.ir/post9.php انتهایِ شب زمین به اوجِ دلتنگی میرسد و من بیقرارِ آمدنت برای پرواز آماده ام ... 1401|4|1|3 2|42 https://tabestan.bolg.ir/post9.php یه شبِ آروم ... https://tabestan.bolg.ir/post8.php فردا اولین امتحانم رو میدم، ساعت 10:30 دهکده، دانشکده ارتباطات کلاس 113 کلاس های با پیش عددِ 100 همگی طبقه یک اند... استرس امتحانات رو ندارم... فکرم جای دیگه ایِ و اصلا پی درس و کتاب و جزوه نیست. درس فردا رو خوندم اما مثل بقیه از امتحانش غول نمیسازم... معتقدم اینم می گذره چه خونده باشی چه نخونده باشی، در هر شرایطی فردا ساعت 12 ظهر همه چی تموم شده و من یاد گرفتم دیگه استرس چیزی رو نداشته باشم.. حواسم جای دیگه است و پی چیز دیگه ای هستم... 1401|4|1|3 2|42 https://tabestan.bolg.ir/post8.php ساندویچِ شب امتحانی ... https://tabestan.bolg.ir/post7.php شبِ امتحان خیلی مزه میده که بشینی کتاب دفترت رو روی کانتر آشپزخونه پهن کنی و همزمان که صدای ضبط شده دکتر رضوی زاده از لپ تاپ در حال پخشه، غذا درست کنی اونم نصف شبی! وسط انبوهی از صدا و متن، یهو دلم ساندویچ خواست... یه چیزایی رو از یخچال کشیدم بیرون و چند دقیقه بعدش تصمیم گرفتم مرغ گریل شده با سبزیجات بخارپز درست کنم. خوشمزه شد... خوش گذشت دارم جدول های توافقی رو واسه خودم تحلیل می کنم و درباره فرایند کدگذاری، توضیحات استاد رو گوش میدم. 1401|4|1|3 2|42 https://tabestan.bolg.ir/post7.php پایان خوبِ امتحان دکتر رضوی زاده https://tabestan.bolg.ir/post6.php لعنتی چقدر خوب بود امتحانِ اول .... خیلی خوش گذشت؛ بعد از مدت ها نشستن سر جلسه امتحان پایان ترم و خودکار دست گرفتن و نوشتن تک به تک جواب سوالات حس خیلی خوبی داشت.. به قول یکی از دوستان خواننده وبلاگ که بعد از چنین شب تاریکی(اشاره به شبِ امتحان) صبح سپید است. خیلی خوب بود و نتیجه خیلی خوبی میگیرم... زشته بگم دانشجوی ارشد توی درس تخصصی 20 میشه؟ درس روش های تحلیل پیام های ارتباطی، درس پر مسئله و پر مطلبی بود اما اخرش خیلی خوب گذشت ... 1401|4|1|3 2|42 https://tabestan.bolg.ir/post6.php شب بیداری های آرام ... https://tabestan.bolg.ir/post5.php پیانو می نواخت، وَ من پابه پای پونه های وحشی می رقصیدم باران می آمد، بهارنارنج ها همه مست؛ هوا هوای تو بود... + شب ... چه سکوتی! شب را آرامش قراردادند ولی مگر می دانست که شب نقطه ی اتصال قلب من و ذهنِ اوست... ؟ 1401|4|1|3 2|42 https://tabestan.bolg.ir/post5.php لا به لای انبوهی از نظریه های انتقادی ارتباطی .. https://tabestan.bolg.ir/post4.php تایم موسیقی ... ما جنوبی ها برای سهراب پاکزاد احترام خیلی زیادی قائل هستیم؛ میدونم وقتی یه خواننده کنسرتش رو لغو می کنه چه ضرری می کنه.. بعد از مدت ها وقتی کرونا ضعیف تر میشه و یه خواننده کنسرتش رو برنامه ریزی می کنه، خیلی هدف ها و برنامه ها پشت این برنامه ریزی در انتظار اجرای موفقیت آمیز این برنامه اند. اما وقتی لغو میشه یعنی مجموعه ای از برنامه ها لغو میشه ... سهراب پاکزاد بعد از ماجرای متروپل کنسرتش رو به احترام مردم عزادار لغو کرد. 1401|4|1|3 2|42 https://tabestan.bolg.ir/post4.php بالاخره تموم شد ... https://tabestan.bolg.ir/post3.php فکرکنم بعد از 50 و خورده ای ساعت که از نخوابیدنم می گذره، بالاخره دارم میرم توو رختخواب ... امتحان نظریه های انتقادی دکتر مهدی زاده خوب بود و کامل از شرح درس اورد اما بحث اینجاست که 6 تا سوال داده بود و گفت 5 تا رو جواب بدین و توی هر سوال 3 تا سوال اورده بود که برای هرکدوم باید کل شرح درس رو بلد باشیم ... باید بلد می بودیم اما بشدت سنگین بود خدایی ... بالاخره تموم شد... جامعه شناسی تبلیغات با دکتر پاکدهی روز چهارشنبه امتحان بعدیه. 1401|4|1|3 2|42 https://tabestan.bolg.ir/post3.php چه شب آرومی ... https://tabestan.bolg.ir/post2.php موهامو بافتم... 1401|4|1|3 2|42 https://tabestan.bolg.ir/post2.php 10 دقیقه دیگه تابستونه ... https://tabestan.bolg.ir/post1.php الان داشتم درس میخوندم و مبحث مهمی بود، تلفنم زنگ خورد.. ریجکت کردم و پیغام دادم خودم تماس می گیرم دوباره و سه باره زنگ زد و من ریجکت می کردم 😅 اخرین بار جواب دادم، گفت هیچی نگووووو زنگ بزنم بگم 10 دقیقه دیگه تابستونه 😂😂😂😂 خدا لعنتت کنه بچه کلا هرچی خونده بودم بدون تثبیت از ذهنم پرید 😂😂 برم ادامه درسام... فردا امتحان جامعه شناسی تبلیغات دارم ساعت 10:30 1401|4|1|3 2|42 https://tabestan.bolg.ir/post1.php