tabestan

شب بیداری های آرام ...

پیانو می نواخت، وَ من پابه پای پونه های وحشی می رقصیدم باران می آمد، بهارنارنج ها همه مست؛ هوا هوای تو بود... + شب ... چه سکوتی! شب را آرامش قراردادند ولی مگر می دانست که شب نقطه ی اتصال قلب من و ذهنِ اوست... ؟
+ نوشته شده در چهارشنبه 1 تير 1401ساعت 2:42 توسط Ali Farhadi |